فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

فاطمه سادات ضربان زندگیمون

این چند وقتی که نبودم...

تاخیرم انقدر زیاده که یادم نمیاد چه اتفاقاتی تو این مدت افتاده که برات بگم. ولی خب تا اونجایی که یادمه میگم امشب خاله جون از گنبد کاووس میاد پیشمون تا مارو از دلتنگی بیاره بیرون.فقط تنها دلنگرانی که من پیدا میکنم برخورد تو و دانیاله.آخه شما یه رفتار بدی داری که اونم نمیدونم از کجا نشأت گرفته اینه که هروقت یکی بهت سلام میکنه یا باهات حرف میزنه شما سریع میزنی تو صورتش.از اینورم دانیال یه کم رو تو حساسه منم که میرم دانشگاه مجبودم تورو بذارم خونه مامان جون که خاله هم اونجاست امیدوارم این چند روزی که اینجا هستن به هممون خوش بگذره چند روز پیش یه مریضی بدی گرفتی.تب و استفراغ داشتی.دختر گلم من تصمیم گرفتم که دیگه زیاد از مریضی هات ای...
25 مهر 1394

مسؤول آب،مسؤول شیر

گل دختر مامان وقتی میخواد یه کسی رو صدا بزنه میگه "با" حالا هرکی که میخواد باشه.گاهی وقتا هم که میخواد ناز و عشوه دخترونه انجام بده با یه لحن خاصی همون "با "رو میکشه و خیلی شیرین و خوردنی میشه دیشب طبق معمول از خواب بیدار شده بودی و صدام میکردی "با"گفتم بله مامان.به خیال اینکه الآن میگی "جیر"یعنی شیر میخوام .اما باز گفتی "با"و دوباره من جوابتو دادم.اندفعه گفتی بابا یعنی منظورت از با ،باباییه بعد که همسری جوابتو داد شما گفتی آآآآآآآ یعنی آب میخوام.همسری هم لطف کردن و به دستور دختر خانمشون رفتن آب آوردن و شما میل فرمودین حالا یعنی اگه اینو به من میگفتی نم...
11 مهر 1394

یه فاجعه...

یه فاجعه شد جزء خاطرات دو سالگی تو اتفاقی که فاجعه منا نام گرفت که تو این حادثه بیش از 4000حاجی جان باختند.البته این آمار تا الآنه شاید از ایران  هم  تقریبا 470شهید داشته باشیم. نمیخوام آمار برات بگم.اومدم بگم خوش به حال تو که هنوز بچه ای و متوجه تلخی این حادثه نمیشی عزیز دلم نمیدونی چه روزای سختی رو میگذرونیم.تمام ایران عزادارن.خبرهایی که پاره پاره بهمون میرسه و از وضعیت حجاج موقع فاجعه میگه که دوست ندارم اینجا زیاد در موردش صحبت کنم واقعا از ته دل ناراحتم. وقتی خودمو به جای خانواده هاشون میذارم  خیلی به هم میریزم نگران مادر بزرگ و پدربزرگ مهیلا هستم آخه اونا هم امسال حج تشریف داشتن...
9 مهر 1394
1